یک شرکت آمریکایی تولیدکننده کامپیوترهای شخصی را تصور کنید. همچنین تمام کارهایی را که چنین شرکتی باید بتواند آنها را انجام دهد، تصور کنید: خرید از متصدیان مومات، سوار کردن و بسته بندی قطعه ها، آماده کردن کتابهای راهنما و طرح های بازاریابی، فروش محصولات. این شرکت، همچنین وظایف پشتیبانی زیادی دارد. یک نفر باید به مناسب بودن وضعیت کارمندان توجه داشته باشد، کارکنان جدید باید استخدام شوند، حقوق افراد باید پرداخت شود، مکان باید تمیز باشد و یک غذاخوری باید کار کند تا نیاز همه را رفع کند. ما تمام وظایف مالی را بر عهده داریم، مطمئن بودن از اینکه بستانکار بودن و بدهکار بودن به بانک ها، متصدیان مومات، مالکین و مشتریان، بدون اشکال اداره شود. در نهایت، فرآیندهای برنامه ریزی مرتبط با خطوط تولید و گروه های مشتری هستند که شرکت باید انتخاب کند که روی آنها تمرکز کند.
حالا تصور کنید چه مقدار از فعالیت های این شرکت میتواند برون سپاری شود. بدون تلاش خیلی زیاد، تمام تولید میتوانست به خاور دور سپرده شود. و این احتمالا میتواند حتی موجب مزایای کلان شود. دیگران میتوانند با سمت لجستیکی فعالیت ها سروکار داشته باشند. شما میتوانید افرادی را در اختیار بگیرید که کتابهای راهنما را بنویسند و ترجمه کنند. در واقع شرکت حتی به فروشگاه های اختصاصی نیاز ندارد. محصولات میتوانند از طریق چند زنجیره ی خرده فروشی های بزرگ به فروش برسند. متناوبا یک فروشگاه مجازی از طریق یک سایت اینترنتی به کار گرفته میشود. جایی که مشتریان میتوانند محصولاتی که میخواهند را سفارش دهند.
اکنون، چیز زیادی از شرکت ما باقی نمانده است. ما تمام فرآیندهایی که دیگران میتوانند به خوبی ما یا در برخی موارد بهتر از ما انجام دهند را حذف کردیم. چیزی که باقی مانده را سررشته های هسته شرکت می نامیم. این سررشته ها شامل مواردی میشوند که شرکت به صورت ویژه در آنها خوب است و میتوانند بقای شرکت در آینده را تامین کنند.
همانطور که در مثال ما نشان داده شد، سررشته ها خیلی کم با دنیای فیزیکی در ارتباط هستند. ماشین آلات، انبارها و پخش میتوانند برون سپاری شوند. سررشته های هسته یک شرکت درگیر دانستن چگونگی سروکار داشتن با فرآیندهای داخلی و دانستن اینکه مشتری ها اکنون و در آینده چه میخواهند، هستند. به عبارت دیگر، نکته کلیدی داشتن دانش صحیح داخل شرکت است. مشخصا چیزی که شرکت نیاز دارد این است که برای افراد مناسب، با داشتن داده و اطلاعات صحیح در زمان مناسب تصمیم بگیرد. وقتی این اتفاق روی دهد، ما تصمیم گیری معقولی داریم که موثر و درخور شرایط استراتژیک و شرایط بازار هستند. و این دقیقا تعریف تحلیل کسب و کار است:
"ارائه پشتیبانی تصمیم گیری درست به افراد مناسب در زمان مناسب"
درباره این سایت